کتاب «متن در دراماتورژی معاصر ۱» با آثاری از فیلیپ ب.زاریلی، اریکا فیشر لیشته، پاتریس پاوی، ماروین کارلسن، ساموئل بکت، یان کات و ۴۴ نظریهپرداز، کارگردان و
نمایشنامهنویس دیگر با ترجمه سید حسین رسولی و پیشگفتاری از علی شمس توسط انتشارات نیماژ منتشر و راهی بازار نشر شد.
کتاب «متن در دراماتورژی معاصر ۱» که درباره تئاتر پستدراماتیک، تئاتر ابزورد، اصول دراماتورژی و کارگردانی معاصر است به تازگی با ترجمه سیدحسین رسولی توسط انتشارات نیماژ منتشر و روانه بازار نشر شده است؛ پیش از این، کتاب اصول دراماتورژی نوشته رابرت اسکنلن نیز درباره این موضوع منتشر شده بود.
کتاب «متن در دراماتورژی معاصر ۱» در دو فصل، به دو نظریه تئاتر میپردازد. ماروین کارلسن اعتقاد دارد نظریه تئاتر ابزورد از مارتین اسلین در دهه ۱۹۶۰ و نظریه تئاتر پستدراماتیک از هانس تیس لمان در پایان دهه ۱۹۹۰ نابترین و تأثیرگذارترین نظریههای تئاتر هستند؛ زیرا برخلاف نظریههایی مثل نشانهشناسی، واسازی، پستمدرنیسم و امثالهم از دل خود تئاتر برآمدهاند.
فصل اول کتاب مذکور با عنوان «مطالعات دراماتورژی و تئاتر پستدراماتیک»، شامل ۲۶ مقاله، یادداشت و گفتوگو از هانس تیس لمان تا رابرت ویلسن میشود. به عنوان مثال، ماروین کارلسن در مقالهای با عنوان «تئاتر پستدراماتیک و اجرای پستدراماتیک»، تاریخ تئاتر پستدراماتیک را فرانک کاستورف و کیتی میچل بررسی میکند. همچنین اریکا فیشر لیشته در مقالهای با عنوان «وارونهشدن سلسلهمراتب متن و اجرا» دو پارادایم جدید اجرایی از دهه ۱۹۷۰ به بعد را معرفی و تحلیل میکند. در نهایت، رابرت ویلسن اجرای «کوه کا و تراس گاردنیا» در تپههای ایران را رادیکالترین تولید خودش معرفی میکند که با گروهی متشکل از بازیگران حرفهای بینالمللی و مردم بومی ایران اجرا شده بود.
فصل دوم کتاب «متن در دراماتورژی معاصر ۱» با عنوان «دراماتورژی و اجرای تئاتر ابزورد»، شامل ۱۳ مقاله، یادداشت و گفتوگو از مارتین اسلین و ساموئل بکت تا هارولد پینتر و اوژن یونسکو میشود. به عنوان مثال، میتوانید اولین گفتوگوی ساموئل بکت درباره در انتظار گودو، گفتوگوی کیتی میچل درباره کارگردانی آثار هارولد پینتر و یادداشت پیتر هال درباره کارگردانی نمایشنامههای هارولد پینتر را بخوانید. همچنین اوژن یونسکو در گفتوگویی، ویلیام شکسپیر را اولین نویسنده تئاتر ابزورد معرفی میکند.
علاوه بر این برای اولینبار، گفتوگوهایی از سارا کین و مارتین کریمپ، و مقالههایی از نظریهپردازانی مثل دیوید بارنِت و الکس سیرز در این کتاب ترجمه شدهاند.
این کتاب با ۵۵۶ صفحه و قیمت ۵۹۰ هزار تومان عرضه شده است.
حسین میرزاییان بازیگر نمایش «کوچه عاشقی» گفت: تاریخ ایران استعداد زیادی برای دراماتیزه شدن دارد و تنها کافی است آن را خوب بشناسیم. فرد هنرمند باید یک قدم از جامعه خود جلوتر باشد، بنابراین نیاز است تا از تاریخی که بر این سرزمین گذشته، آگاهی داشته باشد.
به گزارش خبرنگار تئاترصبا، حسین میرزاییان از سال ۱۳۶۹ با نمایش «آتقی و شهر خیال» به کارگردانی مجتبی کاظمی که در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه رفت، وارد عرصه بازیگری شد و تاکنون در بیش از صد اثر نمایشی حضور داشته است.
حسین میرزاییان بازیگر نمایش «کوچه عاشقی» درباره ویژگیهای نقش خود در این اثر به صبا گفت: شخصتی که ایفای نقش آن را برعهده دارم فردی ایرانی بوده و به واسطه اینکه نام او «ممسنی» است، نقطه جغرافیایی خاصی را در ذهن مخاطب یادآوری میکند. ممسنی دارای وجوه کمیک بوده و من باید با لهجه و ادبیات رفتاری متفاوت او را اجرا میکردم. من تلاش کردم زمانی که تماشاگر نتیجه کار من را روی صحنه میبیند با کاراکتر متفاوتی نسبت به سایر نمایشهایی که روی صحنه میروند مواجه باشد. ممسنی سربازی است که در اوایل دهه چهل زیست میکند و تلاش کردم از ابزارهایی برای باورپذیر جلوه دادن این نقش استفاده کنم. این شخصیت برای من چالشی جدید بود، چراکه با یک پرسوناژ ساده و در عین حال دارای واکنشهای جذاب روبهرو بودم.
میرزاییان درباره خصلت ایرانی بودن این نمایش در فضای فعلی که عمده آثار دارای سویههای مدرن و پست مدرن هستند، نیز گفت: ایران کشوری است که از تاریخی پرقدمت بهرهمند است و به همین دلیل میتوانیم در هر مقطع از آن، شاهد وقایع دراماتیک باشیم. تاریخ ایران استعداد زیادی برای دراماتیزه شدن دارد و تنها کافی است آن را خوب بشناسیم. فرد هنرمند باید یک قدم از جامعه خود جلوتر باشد، بنابراین نیاز است تا از تاریخی که بر این سرزمین گذشته است آگاهی داشته باشد. میتوان به شکلهای مختلف به سراغ صفحات تاریخ رفت و آن را به صورت کمدی، اجتماعی و حتی پست مدرن بازنمایی کرد. مهم این است که چه خوراک فرهنگی در اختیار تماشگر قرار میگیرد و آیا پیامی که توسط اثر منتقل میشود در او نقطه تفکری ایجاد میکند یا خیر. باید توجه کرد که وظیفه اول در حیطه هنرهای نمایشی، ایجاد سرگرمی برای مخاطبان است.
این بازیگر درباره اجرای نمایش «کوچه عاشقی» در فضای باز ایوان عطار در کاخ سعدآباد بیان کرد: من تاکنون اجراهای بسیاری را در فضای باز داشتهام. اولین نکته برای بازیگر در چنین نمایشهایی این است که آیا با توجه به اینکه او در فضایی آکوستیک قرار ندارد، میتواند حسی را به تماشاگر منتقل کند؟ بخش عمده این مسئله با تجربه بازیگر مرتبط است. در چنین شرایطی جزئیترین خصایص بیانی و رفتاری از جانب بازیگر دارای اهمیت است. برای من اجرا در کاخ سعدآباد تجربه بسیار جذابی است. در اجراهای مربوط به محیط باز، تماشاگر باید بیش از پیش در فضایی صمیمانه قرار بگیرد و بازیگر در ساختن چنین اتمسفری نقش بسیار مهمی برعهده دارد.
بازیگر نمایش «فین جین» در خصوص عوامل دخیل در میزان موفقیت یک اثر نمایشی ادامه داد: در یک اثر تئاتری متن دارای اهمیت بسیار ویژه است و اگر عاری از فراز و فرودهای دراماتیک و روابط علی معلولی باشد، اتفاق اصلی رخ نمیدهد. نگاه کارگردان و قدرت او در انتقال مفاهیم متن به بازیگر نیز در موفقیت یک اجرای تئاتری نقش مهمی برعهده دارد. عوامل دیگری نیز نظیر صدا، دکور، نور و… نیز باعث باورپذیرتر شدن فضا برای تماشاگر میشود.
میرزاییان با بیان اینکه دولت و نهادهای مرتبط با هنر نمایش نظیر خانه تئاتر در معرفی این هنر به عموم مردم نقش بسیار مهمی برعهد دارند، افزود: حمایتهای اینچنینی لازم بوده اما کافی نیست. اولین نکتهای که وجود دارد این است که تماشاگر باید نسبت به تماشای تئاتر احساس نیاز کند. افرادی که در بخش سیاستگذاریهای کلان برای این حوزه مشغول به فعالیت هستند، باید در این خصوص چاره اندیشی کنند. موافق این موضوع نیستم که تماشاگر با هر بهانهای همچون تماشای اجراهای رایگان به سالن بیاید. باید اهمیت و لزوم وجود تئاتر در یک جامعه به مخاطب گوشزد شود. عامه مردم باید متوجه ظرافتهای موجود در هنر نمایش شوند و بدانند دلیل شکلگیری جریان تئاتر مدرن در جامعه چیست.
وی ادامه داد: از آنجایی که مردم ایران به قصهگویی و روایت تمایل دارند، بهتر است فضای نمایش در ایران به سمت ماجراهای قصه محور حرکت کند و از همه مهمتر اینکه اجرای نمایشنامههایی که توسط نویسندگان ایرانی نوشته شدهاند افزایش پیدا کند تا مخاطب بتواند خود را در قالب شخصیتهای یک نمایش بر روی صحنه مشاهده کند. در این زمینه معرفی و اطلاع رسانی تئاتر، رسانهها نقش بسیار مهمی برعهده دارند.
میرزاییان درباره نقش پلتفرمها در ارائه فیلم تئاتر و اشاعه فرهنگ تئاتر دیدن نیز گفت: هر اتفاقی که باعث جذب مخاطبان به سمت این هنر شود را باید به فال نیک گرفت و قطعا پلتفرمهای مختلف نیز میتوانند به رونق هنر تئاتر و بهبود وضعیت معیشتی هنرمندان این عرصه کمک کنند. تئاتر هنری انسانساز است و حتی ادای دیالوگ در اثر میتواند برای روزها ذهن مخاطب را به خود مشغول کند. من به عنوان فردی که در بدنه تئاتر کشور حاضرم و بیش از سی سال سابقه فعالیت در این هنر را دارم، همیشه آرزو داشتم تا یک ارگان بتواند به طور شایسته وضعیت هنر نمایش در کشور را سامان دهد. در این زمنیه خانه تئاتر به طور جدی مشغول فعالیت است و اتفاقهای مثبتی را صورت داده است.
او سپس به جایگاه حرفهای بازیگر تئاتر در ایران اشاره کرد و گفت: باید بازیگری تئاتر به عنوان یک شغل در جامعه به رسمیت شناخته شود و بهتر این است که نهادی مشخص، به صورت دائمی هنرمندان تئاتر را زیر چتر حمایتی خود قرار دهد. در ایران بیش از صدهزار بازیگر تئاتر وجود دارد و در هر سال شاید تنها هزار نفر از این هنرمندان بتوانند در این حرفه حضور داشته باشند.
میرزاییان در خصوص وضعیت هنر نمایش در محیط آکادمیک کشور نیز گفت: متاسفانه این روزها رشته بازیگری توسط افرادی در دانشگاهها تدریس میشود که سابقه بازیگری در تئاتر را در کارنامه ندارند و این مسئله برای من بسیار عجیب است. در این خصوص مدیران گروه و افرادی که کار گزینش اساتید را انجام میدهند باید پاسخگو باشند.
منبع: صبا
مرتضی کوهی نویسنده و کارگردان تئاتر که این روزها نمایش "پس از" را در تئاترهامون روی صحنه دارد، از تمدید پنج روزه نمایش اش خبر داد.
کارگردان نمایش "پس از" اعلام کرد: با توجه به پایان تقریبی فصل امتحانات دانشجویان و تعطیلی های پی دی پی که در ماه خرداد پشت سر گذاشتیم، از سویی درخواست های بسیاری که برای ادامه اجرای این نمایش داریم تصمیم گرفتیم که برای چند اجرای محدود تمدید داشته باشیم.
وی ادامه داد: با همکاری و موافقت تئاتر هامون پنج اجرای دیگر تا ۸ تیر ماه میزبان مخاطبان خواهیم بود.
کوهی با بیان این مطلب که مسلما برای من و گروه اجرایی نمایش "پس از" به پایان نخواهد رسید گفت: امیدواریم بعد از یک دوره استراحت که واقعا برای بازیگران این نمایش دشوار لازم است، اجرای نمایشمان را از سر بگیریم اما در حال حاضر جمعه ۸ تیر ماه روز پایان اجرای ما در تئاتر هامون است .
این بازیگر و کارگردان تئاتر با اشاره به رویکرد تحقیقی و علمی که در مرحله نگارش متن و کارگردانی اثر وجود داشته، از دانشجویان تئاتر، روانشناسی وعلوم انسانی دعوت کرد که در روزهای باقی مانده به تماشای این نمایش بنشینند و گفت: روز یکشنبه ۳ تیر ماه برای تمامی دانشجویان با تخفیف ۳۰ درصد اجرا خواهیم داشت. امیدوارم از این هدیه کوچک استقبال کنند.
نمایش "پس از" که در پی درخشش در جشنواره تئاتر شهر، از ۲۳ فروردین روی صحنه سالن قشقایی رفته و دوره دوم اجرای خود را در تئاتر هامون پشت سر می گذارد، با استقبال پر شور مخاطبان و تمجید منتقدان و کارشناسان دو حوزه تئاتر و روانشناسی همراه بوده است.
تهیه کنندگی این نمایش را امیر موسی کاظمی بر عهده دارد و هنرمندانی همچون مهران مرادی، پیمان محسنی و شیدا پهلوان در آن ایفای نقش می کنند.
دستیار کارگردان و مدیر تولید این پروژه نمایشی را علیرضا زیوری بر عهده دارد. طراح صحنه مرتضی کوهی، طراح نور امیرحسین سیر، طراح ویدئو مپ علی تاجیک، طراح صدا و موسیقی حامد سلج محمودی و پارسا شمالی، طراح گریم عاطفه جعفری، مدیر روابط عمومی زهرا شایان فر، عکس و ساخت اقلام تبلیغاتی شایان عظیمی هستند.
دستیار نور علیرضا کوزه گر، محمدحسین کوزه گر و نازنین یارویسی، مجری نور مهتاب وجدانی، لباس آیدا فاضلی، منشی صحنه معصومه کوهزادی، دستیار دوم کارگردان و مدیر صحنه محدثه عبدلپور، مجری گریم ملیسا ناظریان، عکاس شایان عظیمی و یاسمین یوسفی راد، دستیار صحنه امین حیدریان، امیرحسین فرجی در این پروژه نمایشی همکاری دارند.
فروش روزهای آینده این نمایش در سایت تیوال فعال شده و علاقه مندان می توانند نسبت به خرید بلیت اقدام کنند.
دور دوم اجراهای نمایش «امشب به صرف بورش و خون» به کارگردانی صابر ابر از ۳۱ خرداد به صحنه میرود و پیشفروش بلیتهای دور سوم اجرا نیز آغاز شده است.
نمایش «امشب به صرف بورش و خون» نوشته مهدی یزدانیخرم و کارگردانی صابر ابر در دور اول اجراهای خود، از ۲۲ فروردین تا ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ در بلکباکس پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب روی صحنه رفت.
با توجه به استقبال مخاطبان از اجرای «امشب به صرف بورش و خون»، دور دوم اجراهای این اثر نمایشی از ۳۱ خرداد آغاز و تا ۲۲ تیر ادامه دارد.
همچنین برای علاقهمندان به تماشای «امشب به صرف بورش و خون»، پیشفروش بلیتهای دور سوم اجراها نیز در سایت تیوال آغاز شده است.
دانشجویان رشتههای مختلف میتوانند در «یکشنبههای دانشجویی» با تخفیف به تماشای این اثر نمایشی بنشینند.
صابر ابر این مونولوگ را که بر اساس رمان «نازنین» فئودور داستایوفسکی و ترجمه یلدا بیدختی شکل گرفته است، در کنار فاطمه نقوی به صحنه میبرد.
دیگر عوامل نمایش «امشب به صرف بورش و خون» عبارتند از: مجری طرح: امیرسپهر تقیلو، طراح صحنه: صابر ابر، طراح لباس: ندا نصر، طراح گرافیک: فرهاد فزونی، طراح نور: نیلوفر نقیب ساداتی، محمدرضا رحمتی، طراح گریم: لعیا خرامان، طراح صدا: عرشیا باقری، تبلیغات: استودیو این/جا، تبلیغات مجازی: آریان امیرخان (قیلم نیوز)، دستیار کارگردان: جواد باقری، گروه کارگردانی: الهام میرشفیعی، نیما سکوت، دستیار تهیه و تولید: محمدامین ساکی.
عکس از سیاوش حسینزاده است.
نمایش «مبارک و خاتون پردهنشین» نوشته داوود فتحعلیبیگی، کارگردانی علی طربی و تهیهکنندگی امیرحسین شفیعی، که از ۲۱ خرداد، ساعت ۱۹:۳۰ در تماشاخانه سنگلج روی صحنه رفته است، چهارشنبه، ۳۰ خرداد، میزبان هنرمندان، خبرنگاران و عکاسان خبری و آزاد خواهد بود.
در این نمایش، مهدی وثوقی، علی طربی، علی باهری، آرزو کریمی زند، محمدرضا صفری، محسن قصری، مریم مهریان و محمدرضا لوانی ایفای نقش میکنند.
همچنین در گروه موسیقی نمایش «مبارک و خاتون پرده نشین» که در قالب کمدی ایرانی و سیاهبازی اجرا میشود؛ مهدی محتشم (نوازنده تنبک)، مهرپاد زحمتکش (نوازنده کمانچه)، نوید نوبخت (خواننده و نوازنده دف) و رضا کیایی (نوازنده دف) حضور دارند.
در خلاصه این نمایش آمده است: «قوامالدین که میخواهد به سفر حج برود، تمام امورات زندگیاش را به برادر کوچکتر میسپارد، اما برادر او نااهل است و...»
عکاسان و خبرنگاران گرانقدر میتوانند جهت هماهنگی برای حضور در نمایش «مبارک و خاتون پرده نشین»، با شماره ۰۹۱۲۸۰۵۰۲۱۸ تماس بگیرند.
بازیگر نمایش «کوچه عاشقی» میگوید که این اثر، نمایشنامه جذابی را دارد و او نیز تلاش میکند که در هر اجرا، نکته تازهای را به نقش خود اضافه کرده و کاراکتر را کامل کند.
سمیرا حسینی در گفتوگو با ایسنا، درباره ویژگیهای کاراکتری که در نمایش «کوچه عاشقی» ایفای آن را برعهده دارد گفت: شخصیت «بدری» دارای وجوهی چندگانه بوده و نسبت به کاراکتر شخصی من بسیار تفاوت بسیاری دارد. مدتی است تلاش میکنم تا نقشهای متفاوتی را برعهده بگیرم و علاقهای به شخصیتهای کلیشهای و یا کاراکترهای نزدیک به ویژگیهای شخصیتی خودم ندارم. بسیار به نقشی که در «کوچه عاشقی» آن را ایفا میکنم علاقهمند هستم. آقای دری نمایشنامه جذابی را نوشته اند و من تلاش میکنم تا در هر اجرا، نکته تازهای را به نقش خود اضافه کرده و کاراکتر را کامل کنم.
حسینی ادامه داد: «بدری» دارای شخصیتی دوگانه است و کاراکتر اصلی خود را از دیگران پنهان میکند و نقابی بر چهره دارد که با آن مقابل دیگران ظاهر میشود. در روند پیشرفت نمایش، مخاطب با هر دو شخصیت نهفته در وجود بدری رو به رو میشود.
این بازیگر درباره چگونگی نزدیک شدن خود به این شخصیت نیز اظهار کرد: یکی از خصیصههای نقشهای متفاوت این است که کاراکتر در ابتدا توسط نویسنده به خوبی خلق شده و از شخصیتپردازی کاملی برخوردار باشد. اگر نویسنده این کار را به خوبی صورت داده باشد، حدود ۷۰ درصد مسیر موفقیت طی میشود. کاراکتر بدری در متن دارای مشخصهها و ویژگیهای برجستهای بوده و روی کاغذ به درستی شکل گرفته است. در نتیجه من میتوانم برای پرداخت بهتر آن، تمرکز خود را بر مواردی نظیر صداسازی، بیان، میمیک چهره و… قرار دهم.
حسینی درباره دلیل حضور مداوم بر صحنه تئاتر عنوان کرد: من کار خود را از تئاتر آغاز کردم. رشته تحصیلیام در دانشگاه ادبیات نمایشی بوده است و به واسطه حضور در این هنر وارد عرصه حرفهای شدم. علاقه اصلیام هنر نمایش و حضور روی صحنه است. مشتاقم تا ایفای نقش کاراکترهایی متفاوت را بپذیرم و شخصیتهایی که در جهان واقع امکان زیست آنها را ندارم، روی صحنه تئاتر تجربه کنم.
وی افزود: بازیگری در مدیومهای سینما، تلویزیون و تئاتر با یکدیگر متفاوت است و در این بین، حضور زنده صحنه تئاتر و تداومی که در آن جاری است، حس و حال متفاوتی را برای بازیگر ایجاد میکند. من به فعالیت در این سه مدیوم علاقهمند هستم و تلاش میکنم تا هر سال حداقل در یک نمایش حضور پیدا کنم، چراکه عقیده دارم بازیگری بر صحنه تئاتر، بازیگر را به روز نگه میدارد.
این بازیگر بیان کرد: زمانی که تنها به بازیگری در عرصه تصویر مشغول میشوم، نوعی رکود را حس میکنم اما ایفای نقش در تئاتر، من را به روز نگه میدارد. حتی هنگامی که به دلایلی همچون ایفای نقش در یک سریال برای مدت طولانی در فضای تئاتر حضور ندارم نیز تلاش کردم تا تمرینهای شخصی خود را ادامه داده و با متنهای مختلف درگیر باشم.
زمانی که نقش متفاوت میخواستم، مخالفت میکردند.
بازیگر مجموعه «آسمان همیشه ابری نیست» درباره اینکه آیا حضور بر صحنه تئاتر برای علاقهمندان به بازیگری یک ضرورت است یا خیر گفت: حضور در تئاتر و یا قاب تصویر یک انتخاب شخصی است و فرد باید خود مسیر درست را انتخاب کند. برخی از بازیگران مطرح سینما هنگامی که در یک نمایش حضور پیدا کردهاند نتوانستند ارائه مناسبی داشته باشند و شکست خوردهاند. هر فرد باید نسبت به تواناییهای خود شناخت کافی داشته باشد. به عقیده من حضور بازیگران تئاتر در سینما مسیر صحیحتری است. چراکه «تئاتر»، هنر مادر در میان هنرهای نمایشی به شمار میرود و فردی که در بازیگری تئاتر تسلط لازم و کافی را داشته باشد میتواند در سایر عرصههای مرتبط با بازیگری نیز موفق عمل کند. برای افرادی که با حضور در سینما و تلویزیون بازیگری را آغاز کردهاند، حضور بر صحنه تئاتر کار دشواری است و گاهی لازم است تا این افراد دورههای آموزشی مختلفی را برای فعالیت در این عرصه پشت سر بگذارند.
سمیرا حسینی درباره تجربه طیف متعددی از نقشها در سالهای اخیر در فضای تئاتر بیان کرد: اوایل که کار خود را با بازی در نقشهای مختلف سریالهای تلویزیونی آغاز کرده بودم، ساخت تله فیلم نیز به صورت جدی دنبال میشد و در نتیجه پیشنهادهای زیادی داشتم. اما از جایی احساس کردم نقشهایی که به من پیشنهاد میشود، عموما به دلیل ویژگیهای ظاهری من است و به دلیل چهره معصوم، نقشهایی در یک طیف مشخص پیشنهاد میشد. اما پس مدتی به این نتیجه رسیدم که انگار در حال تثیبت شدن در قالب برخی شخصیتها هستم. به همین دلیل در بسیاری از آثار پیشنهاد شده حضور پیدا نکردم، با وجود اینکه سریالها و فیلمهای بسیار خوبی هم بودند؛ چراکه میخواستم نقشهای متفاوتی را ایفا کنم.
این بازیگر تئاتر خاطرنشان کرد: زمانی که طبق فیلمنامههای پیشنهادی این موضوع را با کارگردان مطرح کرده و نقشی متفاوت را طلب میکردم، مخالفت میشد. این موضوع که بسیاری از کارگردانان و تهیهکنندگان سینمای ایران بر اساس ظاهر، بازیگر آثار خود را انتخاب میکنند، موضعی کاملا غلط است. در سینمای ایران و جهان نمونههای فراوانی وجود دارند که شکستن قالبهای اینچنینی به نتایج درخشانی منجر شده است. به دلیل رویکرد ریسکناپذیر، مدتی نقشهای مختلف را قبول نکردم و کم کار شدم. خوشبختانه با روندی که در پیش گرفتم در فضای تئاتر و سریالهای نمایش خانگی توانستم نقشهای متفاوتی را ایفا کنم.
حسینی در پایان این گفتوگو، درباره تجربه اجرای نمایش «کوچه عاشقی» در فضای باز محوطه کاخ سعدآباد نیز گفت: تجربه بسیار جالبی است و وجود اکسیژن باعث میشود تا تماشاگر احساس خستگی نداشته باشد. عموما عمده سالنهای تئاتر در ایران دارای استانداردهای مشخص بینالمللی نیستند. فضای باز و هوای تازه باعث ایجاد حسی مثبت در تماشاگر میشود. اجرا در شب و بهرهگیری از عنصر نورپردازی باعث میشود تا تمرکز مخاطب تنها بر صحنه نمایش باشد. برای من تجربه اجرا در ایوان عطار اتفاق جذابی بود و این موضوع، اتمسفر خاصی را به کار میبخشد.
منبع: ایسنا
آوازخوانیها در کوچهعاشقی یک سر و گردن بالاتر از خود نمایش هستند و میتوان ادعا کرد که برگ برنده اصلی نمایش بخشهای موزیکال آن است.
کنسرت نمایش «کوچه عاشقی» در کاخ سعدآباد روی صحنه رفته است و طی شبهای اخیر میزبان تماشاگران شده است. با ورود به جایگاه تماشاگران و نگاهی به دکور نمایش، دهه سی یا چهل شمسی در ذهن تداعی میشود و از همین حیث میتوان گفت انتخاب لوکیشن سعدآباد برای اجرای این نمایش، انتخابی هوشمندانه بوده است.
کوچه عاشقی از همان شروع لحظات نمایش خود این سفر در زمان را به مخاطب خود هدیه میدهد و کاری میکند که پس از رد کردن شلوغیهای تجریش و در یک شب معتدل بهاری، وارد تابستان گرم دهه سی و چهل شمسی بشوید.
در بدو شروع نمایش ما با آوازخوانی روبرو هستیم و نمایش بار دیگر قدرت خودش را نشان میدهد. آوازخوانیها در کوچه عاشقی یک سر و گردن بالاتر از خود نمایش هستند و میتوان ادعا کرد که برگ برنده اصلی نمایش بخشهای موزیکال آن است.
این موضوع بدان معنی نیست که در بخش درام ماجرا و روایت قصه ما با ضعف روبرو هستیم بلکه بدین معناست که بخش آوازخوانی در اوج خود قرار دارد و کاری کرده که گل سرسبد نمایش باشد.
بعد از آوازخوانی با طراحی دکور و لباس متعلق به دهه سی، ما در صحنه دوم نمایش تاریخ تقریباً دقیق روایت را میفهمیم: ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. دو زن در یک خانه قدیمی نشستهاند و با ادبیات فیلمفارسی قدیم بایکدیگر صحبت میکنند. اینجاست که با گذشت پنج دقیقه از نمایش میفهمیم کارگردان توانسته حس و حال آن زمان را بهوجود بیاورد.
کوچه عاشقی یک فیلمفارسی روی صحنه تئاتر است، قصد ندارد یک نمایش فاخر و کلاسیک باشد و بهدنبال تبدیل شدن به یک اثر موزیکال سهمگین و پرخرج مثل برخی نمایشهای تماماً موزیکال چند سال اخیر نیست.
کوچه عاشقی میخواهد یادمان بیندازد که قهرمانان فیلمفارسی چطور بودند، کاراکترها چه حس و حالی داشتند و شوخیهای این شخصیتها را در ذهنهایمان تداعی کند. مانند بسیاری از فیلمفارسیهای قدیم، صحنههای آواز هم داشته باشد و پکیجی کامل از این آثار به مخاطب اعطا کند.
امیرحسین آرمان با تیپ و قیافهای که دارد از بهترین انتخابها برای تبدیل شدن به شخصیت اصلی یک تئاتر متعلق به فیلمفارسی قدیم است. ظاهر و استایل آرمان مانند بازیگران قدیم سینمای ایران انتخاب شده و لحن صحبت و نوع بازی او نیز متعلق به همان دوران است.
بازیگران آنچنان شبیه به شخصیتهای فیلمفارسیهای قدیمی صحبت میکنند توگویی که دهها فیلم برتر متعلق به آن دوران را تماشا کردهاند و حالا از دل همین فیلمها به روی صحنه نمایش آمدند.
زنی چادر به کمر که عشوه و ناز کم نمیریزد و تکلیفش با خودش هم مشخص نیست. او زنی است سردرگم که حتی در گفتار خود هم ثبات اخلاقی ندارد و از همان دقایق اولیه پریشانی در کاراکترش پیداست. مردی خبرنگار که دل زنان را میرباید و آنقدر به خودش اطمینان دارد که هر آنچه با زنان انجام دهد، آنها باز به سمت او برمیگردند.
یک کمیسر بامزه که در عین داشتن کاریزما، خنگ و احمق است و یک زن که نقش فم فاتال را بازی میکند و از همه کاراکترها باهوشتر و ثروتمندتر است اما بازهم نیازش به مردان را نمیتواند کتمان کند. زن دیگری که فقط به فکر شوهر کردن است و هیچ چیزی در ذهنش بهجز این موضوع نیست و مردی که سنش بالاست و عاشق زنان جوان میشود و دوست دارد از آنها توهین بشوند.
همه این کاراکترها انگار از شخصیتهای آشنای فیلمهای قدیمی سربرآوردهاند و برخی از آنها یادآور نقشهای ثابت یک سری از بازیگران هستند. ما در کوچه عاشقی تقی ظهوری را در کالبد همان مرد مسن که دنبال زنان جوان است میبینیم و میری را در قالب کمیسری که دوست دارد کاریزما داشته باشد اما خنگ است.
همایون را در قالب رمالی میبینیم که هیچ کس و هیچ چیزی جز خودش برایش اهمیت ندارد و فردین را در قالب خبرنگاری خوشتیپ و جذاب میبینیم که دل شخصیتهای مونث را میبرد. شاید اگر محدودیتها وجود نداشت، شخصیت آوازخوان زن همیشگی این فیلمفارسیها را هم در کوچه پس کوچههای این روایت عاشقی میدیدیم.
نمایش کوچه عاشقی به رسم بسیاری از فیلمهای کمدی قدیمی، حرفها و شعارهای سیاسی پراکندهای در خلال داستان خود ارائه میکند که قرار نیست موشکافی شوند و یا مثل پتک بر ذهن تماشاگر خالی شوند اما هوشمندانه مطرح میشوند. انتقاد از وضعیت مملکت، رانتهای سیاسی، سیستم فاسد اداری و... درست و بهجا بوده و نه لودگی محض در آن دیده میشود و نه شعارزدگی.
شاید بد نباشد بهاصطلاح بگوییم که کارگردان حواسش بوده تا مقدار و دوز این تکههای سیاسی را بهاندازه بریزد تا زهری که در آن وجود دارد آنقدر اندک باشد که باعث تلخی کامل اجرای شاد و سرزنده کوچه عاشقی نشود.
ترکاشوند در اجرای موسیقی زنده و آوازخوانی در کوچه عاشقی سنگ تمام میگذارد.
منبع: عصرایران
نمایش «توو» درباره برخورد دو فرد و انتظارشان برای ورود به جایی است که به نظر میرسد ورود به آن مکان، آرزوی هر فرد و برطرفکننده تمام مشکلات و مسائل دشوار زندگی است. «توو» مصداقی از امید و تحولی است که افراد به آن نیاز دارند تا به زندگی دلخواه خود دست یابند. نمایشی که با دو شخصیت اجرا میشود. این دو با نمایش موقعیتهای طنز و کمدی به مسائل ارتباطی و اجتماعی میپردازند. متین اوجانی، نویسنده و کارگردان این اثر، خود یکی از نقشهای این نمایش را عهدهدار است. او کارشناسی هنر با گرایش کارگردانی و بازیگری را در دانشکده هنر خوانده و تا به امروز بازیگر، نویسنده و کارگردان نمایشهایی مانند «رهایی از شائولین»، «نئاندرتالها»، «مرگ هیتلر به روایت تلفنچی!» بوده است و اولین تجربه سینماییاش «این جمعیت قابل کنترل» تا مدتی دیگر روی پرده خواهد رفت. به بهانه این نمایش با متین اوجانی گفتوگویی داشتیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
نمایش «توو» درباره برخورد دو فرد و انتظارشان برای ورود به جایی است که به نظر میرسد ورود به آن مکان، آرزوی هر فرد و برطرفکننده تمام مشکلات و مسائل دشوار زندگی است. «توو» مصداقی از امید و تحولی است که افراد به آن نیاز دارند تا به زندگی دلخواه خود دست یابند. نمایشی که با دو شخصیت اجرا میشود. این دو با نمایش موقعیتهای طنز و کمدی به مسائل ارتباطی و اجتماعی میپردازند. متین اوجانی، نویسنده و کارگردان این اثر، خود یکی از نقشهای این نمایش را عهدهدار است. او کارشناسی هنر با گرایش کارگردانی و بازیگری را در دانشکده هنر خوانده و تا به امروز بازیگر، نویسنده و کارگردان نمایشهایی مانند «رهایی از شائولین»، «نئاندرتالها»، «مرگ هیتلر به روایت تلفنچی!» بوده است و اولین تجربه سینماییاش «این جمعیت قابل کنترل» تا مدتی دیگر روی پرده خواهد رفت. به بهانه این نمایش با متین اوجانی گفتوگویی داشتیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
ابتدا درباره ایده نمایشنامه صحبت کنیم؛ نمایشی با دو شخصیت که تمام مدت مخاطب شنونده دیالوگهای این دو هستیم. چطور این متن نوشته شد؟
ایده اولیه برای نگارش نمایشنامه، زمانی به ذهنم رسید که برای گرفتن مجوز مجبور بودم ساعتی منتظر بمانم تا درِ اتاق مسئولی باز شود. این زمان انتظار، بعضی هفتهها طولانیتر میگذشت. در طول این مدت که منتظر بودم، میدیدم آدمهای مختلفی با افکار و ظاهر متفاوت برای رسیدن به مقصودشان تلاش میکنند به طریقی زودتر وارد اتاق شوند. طبعا هر مسئولی یک رئیس دفتر هم دارد و بعضی ازمراجعان تلاش میکردند پیش از ورود به اتاق رئیس، ابتدا با مسئول دفتر وارد صحبت شوند تا جلوتر یا خارج از صف وارد شوند. این جرقه اولیهای بود که نمایشنامه با آن شکل گرفت. این موضوع را میتوان به کل جامعه تسری دارد. همه ما از صبح که بیدار میشویم تا شب که دوباره به خانه برمیگردیم، در تلاش برای رسیدن به مقصودی هستیم. اگر فانتزی نگاه کنیم، همه در تلاش هستند داخل یک مکان، فضا یا گروهی شوند تا پیشرفتی حاصل شود. این ایده به ذهنم رسید که میتوان موضوع را آسیبشناسی کرد و قصهای از دل آن بیرون آورد که وقتی به مخاطب نشان داده میشود، با زیستی که در زندگی شخصی خودش دارد، همذاتپنداری کند. اگر نکات مثبت یا منفی وجود دارد، هم از دل نمایش به مخاطب نشان داده شود و خودش تصمیم بگیرد مسیری که طی میکند، درست است یا خیر.
اینکه نمایش را با دو شخصیت اجرا بردم، باز به خاطرهای که اشاره کردم برمیگردد؛ زمان. وقتی از دور نگاه میکردم، آدمهای مختلفی که در صف بودند، هرکدام به نحوی بینشان درامی شکل میگرفت و ما در تاریخ هنرهای نمایشی هم داریم، زمانی که دو شخصیت روی صحنه حضور دارند، زایش اتفاق میافتد. اگر تکنفره باشد، مونولوگگویی است و درام به نظر من شکل نگرفته است. وقتی دو شخصیت با هم شروع به دیالوگگفتن میکنند و گفتوگو بین آنها اتفاق میافتد، صددرصد درامی بین آنها شکل خواهد گرفت. به همین دلیل سعی کردم در نمایش شخصیت دیگری اضافه نکنم و وفادار باشم به صحنهای که در عالم واقع دیده بودم و تصمیم گرفتم نمایش با دو شخصیت اجرا شود.
فکر میکنم تا حد زیادی این پرسش برای برخی از مخاطبان این نمایش ایجاد شده که به چه دلیل زمان و مکان در نمایش مشخص نمیشود؟ فقط میدانیم مکانی است محصور در جایی که از سه طرف به دریا راه دارد.
سعی داشتم به مکان مشخصی اشاره نکنم؛ چراکه به نظرم اشارهکردن به مکانی خاص، برداشت کلی و ناببودن اتفاقی را که هر مخاطب میتواند برای خودش شخصیسازی بکند، از بین میبرد و تبدیل میشود به کلیشهای که انگار سعی داریم مکانی خاص را نقد کنیم. سعی کردم مخاطب در روایت این قصه شرکت داشته باشد. شرکت مخاطب در نمایشها، گاهی به صورت فیزیکی است و گاهی با ذهن او بازی میکنیم که من مورد دوم را بیشتر میپسندم که در درون و ذهن تماشاگر این ارتباط و مشارکت ایجاد میشود. من صحنهای را به او نشان میدهم که او تصمیم بگیرد اگر در این موقعیت بود، چه اتفاقی میافتاد؟ به این علت زمان و مکان را به این شکل در نظر گرفتم. انگار که وسط یک ناکجاآباد، جایی وجود دارد و این در، یک نماد است. میتواند درِ فیزیکی یک اتاق باشد یا درِ قلب یا مغز و روح یک انسان. هرکسی با زیست خودش در زندگی آن را تصویرسازی میکند. دلم نمیخواست به جای خاصی اشاره کنم تا از عمق اثر کم نشود.
این نمایش پیش از این موفقیتهایی کسب کرده است، تغییراتی در اجرای دوباره آن ایجاد شده؟
زمانی که فیلمبرداری اولین تجربه سینمایی من تمام شد و مشغول طیکردن مراحل گرفتن پروانه نمایش بودم، فرصتی پیدا شد که بیشتر نمایشهای روی صحنه را ببینم. یک روز در عمارت نوفللوشاتو متوجه پوستر جشنوارهای شدم که گویا سه سال قبل نمایشهایی که به صورت تکگویی بودند، در آن شرکت میکردند و در سال چهارم تصمیم گرفته شده بود که شعار و محوریت جشنواره «افرا» با محوریت دیالوگ و گفتوگو برگزار شود. با توجه به ایدهای که برای نمایش «توو» داشتم، فکر کردم برای شرکت در جشنواره «افرا» مناسب است. از طرفی برخی دوستانم معتقد بودند بعد از ساخت فیلم سینمایی، بهتر است مسیر فیلمسازی را جدیتر دنبال کنم. معتقدم هر آدمی در عالم حرفهای کار خودش بد نیست هرازگاهی خودش را در محک مقایسه قرار بدهد و علاقهمند بودم با نسل جوانتر از خودم در جایی قرار بگیرم و اثرم داوری شود. به بزرگی و کوچکی جشنواره توجه نکردم، چون برای من هر مکانی که به رونق تئاتر کمک کند و چراغش روشن باشد، ارزشمند و بزرگ است. پس در جشنواره «افرا» شرکت کردم و خدا را شکر طی مراحل مختلف این جشنواره که بزرگان و قدیمیهای تئاتر آثار را قضاوت میکردند، بعد از طیکردن مراحل بارخوانی، بازبینی و مرحله نهایی هیئت داوران، در نهایت شش اثر انتخاب شد و موفق شدیم جوایز بهترین نمایشنامه، کارگردانی، بازیگر مرد و بازیگر زن را کسب کنیم. وقتی برای اولین بار این نمایش را در جشنواره «افرا» اجرا بردیم، بازخوردهای خوبی دیدیم. اما تصمیم گرفتم در اجرای عمومی تغییراتی در آن ایجاد کنم. خوشبختانه بخت با من یار بود و اجرای عمومی «توو» در مجموعه تئاترشهر اتفاق افتاد. جایی که همه ما اهالی تئاتر از آن خاطره داریم و برای ما مکان مقدسی است و عموما اهالی تئاتر حتی اگر به زبان نیاورند، دوست دارند کاری در این مجموعه اجرا ببرند یا بازی کنند. خوشحالم که این فرصت به من داده شد. براساساین نیاز داشتم تا در اجرای عمومی یک بازنگری روی تمام اجزای نمایش داشته باشم. ترجیح دادم از دوستان حرفهایتر کمک بگیرم و حضورشان قطعا به بهتر اجراشدن نمایش کمک بزرگی کرد. دو نقش اصلی نمایش را خودم و هدی ناصح بازی میکنیم. هدی ناصح از قدیمیهای این عرصه است و در مکتب تئاتر رشد پیدا کرده. از بچگی روی صحنه تئاتر بزرگ شده. خوشحالم دعوت من را قبول کرد و در این نمایش همبازی من شد.
فارغ از پیامی که متن برای مخاطبش دارد، این دیالوگها است که فضای مفرحی را برای تماشاگر ایجاد میکند. چرا چنین لحنی را برای بیان نمایشنامه انتخاب کردید؟ آیا به این دلیل که برخی از اشارهها جنبههای سیاسی و اجتماعی دارد؟
در تمام آثارم تا به امروز سعی کردم پیامی را به مخاطب منتقل کنم. مخاطب ما مردمی هستند که در زندگی روزمره با انواع و اقسام مشکلات اقتصادی و فرهنگی دستوپنجه نرم میکنند. معتقدم کاری که برای مردم اجرا یا ساخته میشود، باید حداقلهای ارتباطگرفتن مؤثر با مخاطب را داشته باشد و بعد وارد این مرحله میشویم که نکات را به او انتقال بدهیم. به دلیل حجم فشارهایی که در روز برای مردم وجود دارد، فکر میکنم باید کمی از این فشارها را از ذهن مخاطب برداریم و کمی خنده چاشنی اثر کنیم تا مخاطب کمی احساس آرامش کرده و فضای متفاوتی را با محیط پرتنش اطرافش حس کند. بعد وارد مرحلهای میشویم که بهعنوان خالق اثر، سعی دارم روی مخاطبم تأثیر بگذارم. به همین دلیل همیشه در آثارم یک خط باریک از شیرینی و لطافت وجود دارد. تئاتر هم که ریشه و ذاتش دیالوگ، کلمه و گفتار است.
اولین قدمی که میتوان برداشت، دقت در نوع لحن و گفتاری است که برای نمایشنامه انتخاب میکنیم. سعی داشتم لحن و بیان شیرینی در «توو» جاری باشد و تمام تلاشم را کردم این اتفاق حاصل شود. کمااینکه خود قالب و ژانری که برای نمایش انتخاب کردم، کمدی سیاه است و گوشههایی به قالب ابزورد میزند. به این معنی که با جابهجایی کلمات و در موقعیتهای مختلف، صحنهای ایجاد میشود که بهظاهر خندهدار است، اما همان لحظه مخاطب به این فکر میکند که چرا باید به این صحنه بخندم؟ یک چرایی در ذهن مخاطب به وجود میآید و این باعث تفکر میشود. این را هم باید اضافه کنم که اساسا خط باریکی است بین اینکه اثر مفرح باشد و درعینحال لوده نشود. به نظرم ارزش تئاتر بالاتر از این است که بخواهیم صرفا به شکل تفریح و درآمد به آن نگاه کنیم. اینکه فقط به فکر پرکردن سالن باشیم، نگاه درستی نیست.
مهمتر از هر چیز این است که ذات و اصالت تئاتر و نمایشنامه را حفظ کنیم. انتخاب این قالب و نوع دیالوگهای طنازانه به دلیل ارتباطگرفتن بهتر با مخاطب است. شخصا معتقدم در شرایطی زندگی میکنیم که در تنگنای اقتصادی موجود، مخاطب برای سرگرمیهایی مثل سینما و تئاتر باید برنامهریزی کند. در این شرایط باید به دنبال فضاهایی باشیم که مخاطب علاقهمند دیدن آثار در این حوزهها شود، نه اینکه از صرفکردن هزینه یا وقتش پشیمان شود. متأسفانه در فیلمهای روز سینمای خودمان میبینیم آنقدر به سمت کمدیهای سطحی حرکت کردیم که اعتماد مخاطب هم سلب شده است. سینمای ما درست شبیه مغازهای شده است که قصد دارند از مردم پول بگیرند و با همان فرمولهای ساده و تکراری اثری را به مخاطب ارائه میدهند که ابدا حرف جدیدی برای گفتن ندارد و حرفهای تکراری میزند.
به نظرم چنین آثاری در تئاتر و سینما مضر است. فکر میکنم بزرگترین رسالت ما در چنین زمانهای این است که سعی کنیم اعتماد مخاطب را جلب کنیم تا آثار متفاوتتری ببیند و از حوزه فرهنگ دور نشود. به مخاطب احترام بگذاریم. سعی کنیم پیام درست و مؤثری منتقل کنیم یا پرسشهایی در ذهنش ایجاد کنیم و از همه مهمتر اینکه سعی کنیم از حواشی دوری کنیم.
منبع: شبکهشرق
بر اساس گزارش روابط عمومی نخستین جشنواره طنز «چلچلی» مازندران، مهدی نصرالله زاده، دبیر نخستین جشنواره طنز«چلچلی» مازندران، از صدور احکام چهارگانه دبیران بخشهای نمایشی، کمدی استندآب، شعر و داستان از سوی دبیرخانه جشنواره خبر داد و گفت: فرجاله خانپور به عنوان دبیر بخش نمایش خیابانی و کمدی استنداپ، عقیل زروک به عنوان دبیر بخش شعر و سعید یعقوبی به عنوان دبیر بخش داستان جشنواره طنز« چلچلی» مازندران منصوب شدند.
وی اظهار کرد: دبیرخانه بخش نمایش خیابانی و کمدی استنداپ در شهرستان نور، دبیرخانه بخش شعر در شهرستان محمود آباد و دبیرخانه بخش داستان جشنواره در شهرستان آمل مستقر هستند و فعالیت خود را در این شهرستانها آغاز میکنند.
بهزاد عبدی آهنگساز و بازیگر نمایش «کوچه عاشقی» معتقد است: به «کوچه عاشقی» میتوان به عنوان یک تئاتر موزیکال نیز نگاه کرد وصرفا به آن کنسرت نمایش نگفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ بهزاد عبدی آهنگساز و بازیگر نمایش «کوچه عاشقی» معتقد است: به «کوچه عاشقی» میتوان به عنوان یک تئاتر موزیکال نیز نگاه کرد وصرفا به آن کنسرت نمایش نگفت چراکه یک سری از آوازها در درام صحنه حضور دارند اما نکته مهم این است که این آوازها در دیالوگ نبوده و با آثار موزیکالی مانند بینوایان متفاوت است.
بهزاد عبدی آهنگساز و بازیگر کنسرت نمایش «کوچه عاشقی» درباره این نمایش بیان کرد: در ابتدا باید بگویم من با تماس آقای دری دعوت شدم تا برای موسیقی این اثر در کار حضور داشته باشم و زمانی که نمایشنامه «کوچه عاشقی» را مطالعه کردم بسیار قصه و ترانههای میان آن را دوست داشتم به همین دلیل احساس کردم این نمایش نیز میتواند فضای درستی برای حضور من باشد.
او ادامه داد: از آنجایی که آقای دری پیشتر بازی من را در نمایشهای دیگر دیده بود، بازی در نقش «راپورتچی» را به من پیشنهاد دادند و من هم به دلیل اینکه پیش از اینها در نمایشهای متعددی حضور داشتم، بازی در این نقش را پذیرفتم. این کاراکتر برای من بسیار دوستداشتنی است حتی لحظاتی که دیالوگی برای بیان ندارد و میتوانم بگویم به خوبی آن را درک کردهام.
این آهنگساز درباره «کوچه عاشقی» عنوان کرد: نکته مهمی که باید درباره این نمایش بدانیم این است که ما یک کنسرت نمایش را روی صحنه شاهد هستیم که با تئاتر موزیکال متفاوت است چراکه در اثر موزیکال مانند بینوایان، اشکها و لبخندها و... بخشی از دیالوگها به صورت موسیقی بیان میشوند و بعضی دیگر به صورت عادی، اما در این کار ما نمایشی را میبینیم که در میان آن قطعاتی نیز اجرا میشود. من نیز مانند هر موزیسین دیگری که ترجیح میدهد به واسطه بهتر درک شدن اثری که میسازد در صحنه نمایش، علاقه داشتم کار خود را در «کوچه عاشقی» به نمایش بگذارم.
عبدی درباره احساس خود به «کوچه عاشقی» و نزدیکی آن به همان چیزی که در ذهن خود متصور بوده است، بیان کرد: باید بگویم زمانی که ماهها درگیر یک اثر هستی قطعا به آن علاقهمند خواهی بود و درنهایت نگاه مخاطب برای تمام گروه تولید دارای اهمیت است و تلاش ما همواره بر این است که مخاطب زمانی که اجرا به پایان میرسد با حالی خوب از محل اجرا خارج شود.
او ادامه داد: من به شخصه این چند اجرا را علیرغم هر اتفاقی بسیار دوست داشتم چراکه خوانندههای کار به شدت اجرای خوبی روی صحنه دارند و نوازندههای «کوچه عاشقی» با وجود اینکه تنها چهار ساز را در اختیار دارند اجرای خوب و قابل دفاعی را از خود به نمایش میگذارند و فکر میکنم در بخش موسیقی این اثر توانستیم عملکرد درستی را به مخاطب خود ارایه دهیم.
منبع: خبرگزاریتسنیم
نمایش «مبارک و خاتون پردهنشین» نوشته داوود فتحعلیبیگی و کارگردانی علی طربی و تهیهکنندگی امیرحسین شفیعی، که از ۲۱ خرداد، ساعت ۱۹:۳۰ در تماشاخانه سنگلج روی صحنه رفتهاست، فروش خود را با تخفیف ویژه روز دوشنبه ۲۸ خرداد آغاز کرد.
در این نمایش کمدی ایرانی و سیاهبازی؛ مهدی وثوقی، علی طربی، علی باهری، آرزو کریمی زند، محمدرضا صفری، محسن قصری، مریم مهریان و محمدرضا لوانی در نمایش «مبارک و خاتون پردهنشین» بهعنوان بازیگر ایفای نقش میکنند و گروه موسیقی عبارتند از: مهدی محتشم (نوازنده تنبک)، مهرپاد زحمتکش (نوازنده کمانچه)، نوید نوبخت (خواننده و نوازنده دف) و رضا کیایی(نوازنده دف).
در خلاصه نمایش «مبارک و خاتون پردهنشین» آمده است: «قوامالدین که میخواهد به سفر حج برود، تمام امورات زندگیاش را به برادر کوچکتر میسپارد، اما برادر او نااهل است و...»
علاقهمندان میتوانند بلیت روز یکشنبه ۲۷ خرداد را با ۵۰٪ تخفیف عمومی و بلیت دوشنبه ۲۸ خرداد این نمایش را با ۵۰٪ تخفیف دانشجویی از سایت تیوال تهیه کنند.
نمایشِ «سیویک رویا»، داستان رویاهای آن دنیایی آدمهای شرقی است؛ آدمهایی که در جبرِ جغرافیای خاورمیانه، مدام در پی رویای آن دنیاییاند؛ خواه آن دنیا، غربِ وحشی باشد، خواه بهشتِ وعده داده شده. این رویا از وقتی که انسان خاورمیانه زاده میشود، با او همسرنوشت میشود. نویسنده و کارگردان نمایش جواد مولانیا به همراه نورا هاشمی در نقش مینا، هومن کیایی در نقش احمد، وحید آقاپور در نقش قاضی و دیگر بازیگران و گروه موسیقی، اجزای سیویک رویای نمایش هستند؛ نمایشی شاعرانه و تراژیک که با موسیقی کلاسیک ایرانی و غربی پیش میرود، میایستد، روشن میشود، تاریک میشود، میمیرد، زنده میشود و با هر آدم، چرخه تراژیک خاورمیانه را به حرکت وامیدارد، سال به سال، قرن به قرن، مرگ به مرگ.
آدمهای نمایش با حضورشان روی صحنه و قرار گرفتن در مقابلِ قاضی و مردم (تماشاگران)، همزمان روایتی از رویای از دست رفته خویش و خانواده احمد و مینا را بیان میکنند تا گوشهای از پازلِ سیویک تکه خاورمیانه را کامل کنند؛ پازلی که در ترانه « Stay with me, sway with me» که احمد آن را در روز عروسیاش میخواند، میتوان صدای مکبثوارِ سرنوشت را خیلی قبلتر از آنکه شروع شود، شنید.
«دنیایی که اینجا نیست» به تعبیر مینا، جایی فراتر از خانه چهلویک متریشان در خیابان ملک، سال ۱۳۹۸ است؛ جایی که مینا در ذهنش در جستوجوی آن است، برای احمد، بازیگرِ شکستخورده تئاتر که زمانی میخواسته نقش مکبث را بازی کند، اما به دلایلی این نقش را از او میگیرند، در اتفاقهای ساده است؛ همانطور که آدمها با اتفاقهایشان در زندگی و دنیای او میافتند، بخشی از سرنوشتِ «مکبث»وارِ او را نیز به دوش میکشند: فروشنده ضبطوپخش ماشین که بعدها سنگ آتشفشانی هفدههزار ساله را از تایلند برایش میآورد، مهمترین شخصیتِ سرنوشت او است. در کنار این شخصیت، نوازنده خیابانی، دختر همسایه، مرد افغان، مترجم پناهنده ایرانی هم حضور دارند. شخصیتهایی که به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم در ایران، در جای درستِ خود قرار نگرفتهاند و همین موجب میشود، مدام در جبرِ تاریخ درجا بزنند و بارِ تراژیک زندگی احمد و رویاهایش را وحشتناکتر کنند. اگرچه نیازی نبود به این همه تلخی مضاعف که این آدمها با روایتهایشان بر بارِ تراژیک داستانِ احمد و مینا و فرزندشان سوگند میافزایند و در جاهایی ماجرا را «لوث»میکند، با اینحال، نمایش با سنگ آتشفشانی که رویای احمد در آن به بند کشیده شده، پیش میرود؛ سنگی که گویی از نمایشِ «مکبثِ» شکسپیر به داستانِ زندگی او آمده تا هفدههزار سال تاریخ را یکجا به دست بگیرد و بر سرِ عشقِ هجدهسالهاش بکوبد تا مدام به یادش بیاورد، این سرزمینِ نگونبخت، از به یاد آوردن سرنوشت خویش بیمناک است!
آدمهای نمایشِ «سیویک رویا» هر چند ارتباط مستقیمی با سرنوشتِ آدمهای قایقِ بادی سیویک نفره نوامبرِ ۲۰۲۲ بندر دانکرک فرانسه ندارند، اما با همه آنها «همرویا» هستند؛ رویای آن دنیایی آنها، چیزی است که سراسرِ خاورمیانه، قرنها در جستوجوی آن است. احمد و مینا، هزاران کیلومتر از خانه چهلویک متری خیابان ملک، راه رفتهاند، گِلی شدهاند، افتادهاند، بلند شدهاند تا به رویای آن دنیاییشان برسند، اما در این مسیرِ «آن دنیایی»، همه چیز در «گذشته» جا مانده است، حتی آینده. آنها باید برگردند تا با سنگ آتشفشانی هفدههزار ساله، همسرنوشت شوند؛ جایی میانه رفتن و نرفتن. ماندن و نماندن. در این برزخِ باستانی است که خاورمیانه، تعبیرِ وحشتناک رویاهای آدمهایش میشود؛ آدمهایی که نمیدانند بمانند، نمانند، بروند، نروند، بمیرند، نمیرند.
منبع: روزنامه اعتماد
تماشای کنسرت نمایش «کوچه عاشقی» یک بیت از سرودههای استاد شهریار را به خاطرم آورد.
او در یکی از مشهورترین شعرهای خود آورده است:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا، بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا... «کوچه عاشقی» به داستان عشق میپردازد و ذات زیبای آن را نمایان میکند.
با تماشای این اثر، عشق برای من تقدس ویژهای پیدا کرد و معنایی تازه از آن را کشف کردم. ذات عشق موجودیتی لطیف دارد که به خوبی در قالب نمایش «کوچه عاشقی» به مخاطب منتقل میشود.
امیرحسین آرمان، امیرکاوه آهنین جان، صدف بهشتی، حمیدرضا ترکاشوند، سمیرا حسینی،محیا دهقانی، آناهیتا دری، پریسا روزبهانی، محسن سلیمانی، فرداد صفاخو، بهزاد عبدی، سولماز غنی، الهام کرمی، محمدرضا مالکی، حسین میرزاییان در این عاشقانه نقش آفرینی میکنند.
نمایش کوچه عاشقی، به کارگردانی جلالالدین دری هر روز در تالار عطار کاخ سعدآباد، ساعت ۲۰ اجرا میشود.
«سید جلال الدین دری» کارگردان و نمایشنامهنویس نمایش «کوچه عاشقی» مطرح کرد: پروژههایی چون «کوچه عاشقی» بیگپروداکشن نیستند. اینها را پروژههای «بخش مستقل تئاتر» به شمار میآورم که برایشان بازگشت بودجه بسیار بسیار حائز اهمیت است...
به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، «سید جلالالدین دری» کارگردان، نویسنده و تهیه کننده سینما و تلویزیون متولد سال ۱۳۵۱ است که از آثار تئاتری او میتوان به: «شبهای کازابلانکا»، «بیگانه»، «نیروانا»، «سرگذشته»، «قصه ترانههای ماندگار» و «کافه عاشقی» اشاره کرد. او اکنون نمایش «کوچه عاشقی» را روی صحنه دارد که اجراهای خود را از ۱۸ خرداد ماه در ایوان عطار کاخ سعدآباد آغاز کرده است. در خلاصه نمایشنامه «کوچه عاشقی» آمده است: دختری به نام مهتاب که عاشق خواننده و بازیگر تماشاخانه فردوسی است روز ۲۸ مرداد سال ۳۲ به قتل میرسد. کمیسر وجاهت و دستیارش ممسنی مسئول پیگیری هستند اما در کوچه عاشقی همه عاشق میشوند و…
نویسنده و کارگردان: سید جلال الدین دری تهیهکننده: سیدمهدی جوادی، علیرضا حقیقی قریب، مجری طرح: احسان نیلی، مشاور پروژه: صابر امامی، مدیر اجرا، سرپرست گروه کارگردانی: سید نویدالدین دری، دستیار اول کارگردان، برنامه ریز: پریسا روزبهانی، دستیار دوم کارگردان: احسان فتحی، منشی صحنه: پروانه روزبهانی، خوانندگان: حمیدرضا ترکاشوند، فایضه کامیاب، هیوا سیفیزاده، پگاه حاجمحمدی، آهنگساز: بهزاد عبدی، نوازندگان: یاسمن نجمالدین، طراح گریم: سودابه خسروی، طراح نور: رضا خضرایی، طراح صدا: عرفان یزدی، طراح دکور: سعید یزدانی، اجرای دکور: نریمان نوریان، طراح لباس: آلما گشتاسب، دستیار لباس: کمند خراسانی، عکاس: علیرضا احمدی، تبلیغات: فرزام شکاری، مدیر روابط عمومی: فاطمه آذری، مدیر تدارکات: رضا دهقان، دستیار تدارکات: ایمان میرزایی، دستیار تدارکات: انسیه نقاشان، مدیر تولید: مجتبی برهانیزاده از عوامل اجرایی این نمایش هستند و امیرحسین آرمان، امیرکاوه آهنین جان، صدف بهشتی، حمیدرضا ترکاشوند، سمیرا حسینی، محیا دهقانی، آناهیتا دری، پریسا روزبهانی، محسن سلیمانی، فرداد صفاخو، بهزاد عبدی، سولماز غنی، الهام کرمی، محمدرضا مالکی و حسین میرزاییان (به ترتیب حروف الفبا) در آن بازی میکنند.
به بهانه اجرای موفق این نمایش، با این کارگردان صحبت کردهام.
«کوچه عاشقی» چگونه خلق شد؟
- پس از نمایش «کافه عاشقی» که در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ اجرا شد و با استقبال مخاطبان نیز همراه شد، سبب خوردن یک جرقه و ایجاد شدن طرحی برای نمایش «کوچه عاشقی» شد… هنگامی که درگیر تمرین آن نمایش بودیم، متوجه شدم آهنگساز برخی از پروژههای خودم به همراه تیمی، در حال تمرین نمایش «ناکجا آباد» هستند و با استفاده از همان طرح نمایشی، با همان گروه «مجنون آن لیلی» را به روی صحنه بردند که فرمت اجرای من به شکل ملموسی در آن کپی شده بود. این باعث شد تا برنامهریزیهای من بههم بریزد و متن دستخوش تغییرات شود. مجبور به بازنویسی و تغییر این متن شدم و قصه را به شکلی دیگر جلو بردم… سپس داستان نمایش «قصه ترانههای ماندگار» پیش آمد و سبب شد که پس از همه اینها، من نمایش «کوچه عاشقی» را به روی صحنه ببرم.
شما در مقام کارگردان در عمده آثار متاخر خود، در کستینگ به سراغ بازیگران چهره رفتید؛حضور این دسته از بازیگران را چه حد در موفقیت آثارتان موثر میدانید؟
- من در همه اشکال کار کردهام… مدتی با بازیگرانی کار کردم که چهره نبودند و پس از آن چهره شدند و مدتی دیگر با بازیگرانی کار کردم که حتی تجربه اجرای صحنه را نداشتند. خواننده بودند و یا حتی بازیگران کار اولی… و مضاف بر این موارد، هنگامی که کاری که در دست تولید است دارای یک پروداکشن است و تهیه کنندهای در حمایت از آن پروژه ظاهر شده است. به هرحال تهیهکننده آن پروژه نیز اعمال نظراتی خواهد داشت؛ من خودم در کستینگ سعی کردم بازیگرانم ترکیبی از تجربیات مدیومهای مختلف را اعم از تلویزیون، سینما، نمایش خانگی و تئاتر داشته باشند. به سراغ آدمهایی نرفتم که صرفا در مدیوم سینما حاضر شده باشند. به استثنای «امیرحسین آرمان» که تجربه نمایشی چشمگیری نداشته، مابقی بازیگران سابقه اجراهای نمایشی داشته و دارند. من از جمله کارگردانهایی هستم که معتقدم که تئاتر باید برای بچههای تئاتر باشد.
تجربه تولید آثار بیگ پروداکشن در کسوت کارگردان به چه شکل است؟
- واقعیت امر این است که من کارهای خود را جزو طیف پروژههای بیگپروداکشن نمیدانم… متاسفانه تئاتر در ایران از حیث بنیه مالی ضعیف است. من در این ۳-۴ پروژه آخر که با حضور تهیه کننده در حال تولید اثر هستم، متوجه شدهام که به علت ضعف بسیار شدید بنیه مالی تئاتر، هنگامی که در پروژهای مقداری بودجه وجود داشته باشد، آن پروژه را «بیگ پروداکشن» میخوانند!
پس این برچسب و طرز تلقی را درباره نمایش خودتان قبول ندارید؟
- اگر که اثر من را با آثاری افرادی نظیر «حسین پارسایی» و یا نمایشی چون «کلنل» در ترازوی قیاس بگذارید، متوجه میشوید که اثر من در مقابل این پروژهها مستضعف است! در پروژههای مذکور ارقام میلیاردی به یک بازیگر داده میشود و یا چند میلیارد تومان صرف ساخت و طراحی دکور و هزینههای اینچنینی میشود. پروژه های من واقعا به این شکل نیست زیرا ما باید با بررسیهای لازم، بتوانیم به منطقی برای برگشت بودجه صرف شده برسیم و شما با یک بررسی ساده میبینید مبلغی که ما خرج کل این پروژه کردهایم، تنها به یکی از بازیگران پروژههای به معنای کلمه «بیگ پروداکشن» پرداخت میشود؛ پروژههایی چون «کوچه عاشقی» را پروژههای «بخش مستقل تئاتر» به شمار میآورم که برایشان بازگشت بودجه بسیار بسیار حائز اهمیت است. در آثار پرهزینه، میزان هزینه و فروش بالانس نیست به طوری که با توجه به ظرفیت سالنی که برای اجرا انتخاب میکنند، حتی اگر هر شب هم با ظرفیت کامل اجرا بروند، این بازگشت بودجه ممکن نخواهد بود. کار ما، به آن معنایی که عرض میکنم، «بیگ پروداکشن» نیست و قرابتی با این ترکیب ندارد اما این را هم متوجه هستم که در نسبت با «تئاتر تجربی»، یک کار بسیار سنگین است.
تعامل بین تهیه کننده و کارگردان چقدر در کیفیت کار شما اثرگذار است؟
- به هرحال در همه آثاری که تهیه کنندهای در آن حضور دارد، این مورد به چشم خواهد خورد… محدودیتهایی وجود دارد و به هرحال اعمال نظراتی از جانب «تهیه کننده» نیز به میان خواهد آمد اما من در کسوت کارگردان، همیشه در تلاش هستم که در این خصوص و همه شاخصههای دیگر اجرا منعطف عمل کنم. البته تا جایی که این انعطاف، ضربهای به خروجی مدنظرم از لحاظ کیفی نزند…
کنسرتنمایش افکارعمومی را از تئاتر خالص دور کرده. شما با چه رویکردی در این حوزه فعالیت میکنید؟
- در همه نمایشهایم موسیقی حضور پررنگی داشته اما در تلاش بودهام تا کفه ترازو را به سمت تئاتر سنگینتر نگه دارم. برای مثال در نمایشی از من که ۱۲۰ دقیقه است،۲۰ دقیقه آن موسیقی و ۱۰۰ دقیقه آن نمایش بوده و دارای روایت و قصه و معما و گره و… بوده است.
چرا کاخ سعدآباد را برای اجرای نمایشتان انتخاب کردید و به سراغ سالنهای رسمی تئاتر در تهران نرفتید؟
- واقعیت امر این است که مثلا تالار وحدت پیشتر از من دعوت کرد تا اجرایی را به روی صحنه این تالار ببرم اما برخی ماجراها در کار ما خلل وارد کرد. زمانی که در کاخ سعدآباد اثری را روی صحنه بردم، هیچکس کاری با ما نداشت و ما هم تنها در مسیر همان تعهداتی که در خصوص اجرا به «مرکز کل هنرهای نمایشی» داشتیم، پیش رفتیم و هیچ مشکلی هم پیش نیامد. من الان برای ۲۰ اجرایی که در تالار وحدت رفتم چیزی حدود ۳۰ پرونده دارم و برای ۳۰ اجرایی که در کاخ سعدآباد رفتم، هیچ پروندهای ندارم! و همچنان هم ما با این عزیزان در تالار وحدت درگیرم و دچار مشکلاتی هستیم!
در ۱۴۰۳ منتظر اثر یا آثار بعدی شما باید باشیم یا خیر؟
- واقعیتش بسیار خستهام زیرا مدتی است که پی در پی در حال کار کردن هستم. با اینکه بسیاری از افراد هم هستند که تنها این دورهای را که مشغول به کار هستم، میبینند و سالهایی که من کار نمیکردم، هیچکس به من نمیگفت که کجا هستی و چرا کار نمیکنی!!؟ من مشکلی با کار کردن ندارم و در طول این سالها، تعداد زیادی نمایشنامه را نگارش و تالیف کردهام و حتی برای کار کردن نیازی به نگارش متن تازهای هم ندارم؛ اما فعلا هیچ انگیزهای در من برای کار کردن نیست، به دلیل این جنگیدنهای بیهوده برای رساندن یک اثر به اجرا؛ شاید هم که ذوق و شوقی حاصل شود. که بر این باورم همیشه و همیشه تئاتر ایجاد کننده شوق و انگیزه برای من بوده است.
منبع: صبا
نمایش «شاید» به نویسندگی و کارگردانی دکتر اسماعیل نجار، تاکنون مورد استقبال بسیاری از اساتید دانشگاهی و صاحبنظران تئاتر قرار گرفته است.
در نمایش «شاید» که هر شب ساعت ۲۰ در سالن چهارسو تئاتر شهر روی صحنه میرود، بهروز پناهنده، الهه شهپرست، پیمان محسنی، مینا شفیعی، شیما حکیمپور، علی اکرمی و امیرموسی کاظمی ایفای نقش میکنند.
دکتر اسماعیل نجار؛ فارغالتحصیل دکتری ادبیات نمایشی از دانشگاه ایالتی اوهایو آمریکا و استادیار گروه ادبیات نمایشی دانشگاه تربیت مدرس در تازهترین تجربه کارگردانی خود، به موضوع مهاجرت نخبگان پرداخته است.
خانه هنر میرا در خیابان لبافینژاد، تقاطع خیابان ابوریحان، پلاک ۸۷ واقع شده است.
به گزارش روابط عمومی نمایش، مهران رنجبر نویسنده، طراح و کارگردان تئاتر قصد دارد تابستان سال جاری نمایش «چاپلین» که پرترهای از زندگی «چارلی چاپلین» است را روی صحنه بیاورد.
بهزاد خلج بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران بهعنوان اولین بازیگر این پروژه نمایشی معرفی شد. آخرین بازی خلج در تئاتر مربوط به نمایش «مرغ دریایی من» به کارگردانی کیومرث مرادی بوده است.
او همچنین اینروزها در سریال «آقای قاضی» در نقش قاضی جای خود را در میان مخاطبان باز کرده است.
مهران رنجبر کارگردان این اثر نمایشی نیز تاکنون پرترههای «استیو جابز»، «مارلون براندو»، «مارادونا» و «چه»(ارنستو چگوارا) را پیشروی مخاطبان به صحنه برده است.
سایر بازیگران، عوامل و محل اجرای این نمایش متعاقبا اعلام میشود.
نمایش «خارشتر» به نویسندگی هدی آهنگر، کارگردانی سیدعلی موسویان و تهیهکنندگی وحید کریمی از ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۲۰:۴۵ در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است.
این اثر نمایشی با توجه به فرارسیدن ایام تعطیلی اجرای نمایشها در ایام سوگواری شهادت امام محمد باقر (ع) در روزهای پنجشنبه ۲۴ خرداد ساعت ۱۶:۳۰ و جمعه ۲۵ خرداد ساعت ۲۰ روی صحنه خواهد رفت.
در نمایش «خارشتر» (به ترتیب حروف الفبا) هدی آهنگر، لیلا بلوکات، هامون سیدی، الهام شعبانی، یزدان فتوحی، وحید کریمی و اتابک نادری بازیگرانی هستند که به ایفای نقش میپردازند.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «از ۱۵۰ سال پیش تاکنون نام تمام عناصر ذکور خاندان خان باباخانی، نادر است. همه آنها به بیماری تکرر ادرار مبتلا هستند و سر بزنگاه باید بروند خلا...!»
امیر کلاته (مجری طرح)، لیلا شیرمحمدی (صدای نقش کبری)، علی سینا رضانیا (آهنگساز)، مرتضی برزگرزادگان و الهام پریشانی (گروه کارگردانی)، مرتضی برزگرزادگان (برنامهریز)، ماریا حاجیها (طراح گریم)، سیدعلی موسویان (طراح صحنه)، هدی آهنگر (طراح لباس)، علی کوزهگر (طراح نور)، مهدی رایگانی (طراح، پوستر و بروشور)، سیدمهدی فاطمینسب (سدمتی) (تصویرسازی پوستر)، امیرحسین سیَر، نازنین یارویسی، علیرضا کوزهگر، محمدحسین کوزهگر (دستیار طراح نور)، ندا میرزایی، فاطمه سعیدی و پوریا برومند (مجریان گریم)، سهراب گلدره و علیرضا عرب (مدیران صحنه)، امیرحسین نجاح (ساخت تیزر و موشن گرافی)، مهدی عمادی (عکاس)، لیلا شیرمحمدی (مدیر مارکتینگ و فروش) و علی کیهانی (روابط عمومی و مشاور رسانهای) دیگر عواملی هستند که در پروژه «خارشتر» حضور و همکاری دارند.
علاقهمندان برای تهیه بلیت این اثر نمایشی میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
نمایش «دنیای صد رنگ» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا حسینعلی که از هفتهی دوم اردیبهشت در مرکز تولید تئاتر و تئاترعروسکی کانون پرورشفکریکودکانونوجوانان به روی صحنه رفته است، به پایان اجراهای خود نزدیک می شود.
این نمایش با بازی بهناز مهدیخواه و حمیدرضا حسینعلی و آهنگسازی آرش سلگی دربارهی محیطزیست تولید شده است.
دیگر عوامل این نمایش عبارتند از: دستیار کارگردان: وحید حسینعلی، فاطمه صلواتیزاده، طراحی و ساخت عروسک: بهناز مهدیخواه، طراح صحنه: داود پیری، طراح لباس و دکور عروسکی: رویا شاهدایی، بهناز مهدی خواه، مدیران صحنه: غزاله احمدی، مهرناز علینقی پور، طراح پوستر و بروشور: هادی پیری، طراح نور: محمدرضا شاملوفرد، عکاس: فرزاد سلیمانی، تصویربردار: سخا بیطرفان، روابط عمومی: (تئاتر کودک ببین)، ریحانه مطهری، روژین ستاری، روشنک کریمی
در خلاصهی نمایش آمده است: دنیا با قشنگیهاش میمونه واسه همه ما، کافیه دست به دست بدیم و بشیم رفیق با دنیا، ما واسه اونیم و اون واسه ما اگه مراقب هم باشیم، مرز نباید کاری کنه که ماها از هم جدا شیم، دنیای پر از عشق و امید به فرداها حق ماست، همه باید مراقبت کنیم از اون چیزی که سهم ماست، با زمین که شده خونه ما دوست باشیم و نکنیم جنگ، دنیا با کمک ما میشه باشه همیشه دنیای صدرنگ
نمایش «دنیای صد رنگ» هر روز به جز شنبهها ساعت ۱۷:۳۰ در سالن گلستان مرکز تولید تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نشانی بلوار کشاورز، خیابان حجاب، داخل پارک لاله به روی صحنه میرود.
علاقمندان برای تهیهی بلیت میتوانند از طریق سایت تیوال به نشانی اقدام کنند.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی تماشاخانه سنگلج، شب گذشته و در آیین شب چراغ نمایش «مبارک و خاتون پرده نشین» که با حضور رضا فیاضی و جمعی از تماشاگران برگزار شد، فعالیت مستمر تماشاخانه سنگلج مورد تمجید قرار گرفت.
رضا فیاضی بازیگر پیشکسوت کشور، در سخنانی کوتاه گفت: ما در این تماشاخانه خاطرهانگیز آثار به یادماندنی بسیاری را تماشاکردهایم و خوشحالیم که هنوز سرپاست و به فعالیت ادامه میدهد و شاهدیم که امشب تماشاگران زیادی برای دیدن این نمایش تشریف آوردهاند.
او با ابراز خرسندی از دعوت برای حضور در این آیین و تشکر از پریسا مقتدی مدیر تماشاخانه سنگلج و همکارانش آرزو کرد تماشای نمایش ایرانی، نمایش «مبارک و خاتون پردهنشین» به دل مخاطبان و علاقهمندان نمایش ایرانی بنشیند و از تماشای آن لذت ببرند.
نمایش «مبارک و خاتون پرده نشین» نوشته داوود فتحعلی بیگی و کارگردانی علی طربی، تا ۱۵ تیر ماه در ساعت ۱۹.۳۰ در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است.
مهدی وثوقی، علی طربی، علی باهری، آرزو کریمی زند، محمدرضا صفری، محسن قصری، مریم مهریان و محمدرضا لوانی در این نمایش ایفای نقش میکنند.
محمدرضا صفری (مدیرتولید)، محمد علایی (برنامهریز)، کیانوش ایازی (طراح صحنه)، سارا سعادت نیا (منشی صحنه و مدیر صحنه)، رسول نجفی (ساخت دکور)، میثم کجالی (طراح و اجرای نور)، مریم طربی و محبوبه طربی (طراح و دوخت لباس)، محسن قنداق ساز (تصویربردار و تولید محتوا)، سپیده ناصحی (مدیر اجرا)، علیرضا فتاحی (مدیر پشتیبانی)، میترا رضایی (مشاور رسانه)، مهدی محتشم (نوازنده تنبک)، مهرپاد زحمتکش (نوازنده کمانچه)، رضا کیایی (نوازنده دف)، نوید نوبخت (خواننده و نوازنده دف) دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.
علاقمندان میتوانند برای تهیه بلیت نمایش «مبارک و خاتون پرده نشین» به سایت تیوال مراجعه کنند.
منبع: ایلنا